ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 |
من از جهان واژه ها پرت شده ام میان جهان تصاویر
نمایش
رنگهای تندی که در کلمات نمی گنجند
بوهای تند
حرکات سریع
احساساتی که اگر نمایش داده نشوند نیستند
واژه ها نه که معنی در خدمت نمایشند
تهی
حتا تهی از احساس
هر چیزی می توان گفت
هر چیزی در خدمت نمایش بزرگ دروغ
هم
اما نمایش باید دیده شود
نمایانده شود
ریاکاری
اما انچه پنهان است
روزی به شکل کلمات جاری خاهد شد
که دیر است که می فهمی
تمام آغوشها
تمام بوسه ها
واژه های مهر
تنها برای نمایش
ریاکاری و دورویی
من از جهان نمایش نیستم
واژه ها معنی دارند
پیمانها هم