-
رابطه ای چون جهنم؟
دوشنبه 25 آذرماه سال 1392 07:03
مطالب از سایت ایران ذهن کپی شده اند الگوی یک رابطه کاملا ناموفق IranZehn * شما می توانید روابط بین تیپ های مختلف را بر اساس الگوی سوشینیکس دریابید. * کلیه روابط بر اساس نظریه های روانشناسی و ترکیب سیستم میرز - بریگز بوده و صد در صد تضمین شده نیستند . * بهترین روابط برای ازدواج ، همکاری و دوستی طولانی مدت به ترتیب...
-
آدمها و دروغ
یکشنبه 24 آذرماه سال 1392 13:44
آدمی که تا حالا دروغ نگفته احتمال و فرصت داره این کار رو بکنه آدمی که یک بار دروغ گفته حتما این کارو تکرار می کنه اما آدمی که دروغی رو شنیده دلیلی نداره اینکارو تکرار کنه
-
جشن
چهارشنبه 29 آبانماه سال 1392 11:31
جهان ممکن است جشن بزرگ و پیوسته و یکتایی باشد اما همیشه شاد نیست و من این فرصت را برای خریدن پیراهن حرام نخواهم کرد
-
زمان
سهشنبه 28 آبانماه سال 1392 20:21
ارزش واقعی ادمها را زمان مشخص می کند یا بهتر است بگوییم بی ارزشی شان را به " اشتباه دوباره" تو که فکر می کنم خنده ام میگیرد
-
برف
یکشنبه 26 آبانماه سال 1392 00:04
همیشه دلم گم شدن میخاسته و باران این بار اما برف بود و برف بود و سرما و برف و مه و گم شدن و تنهایی
-
باده ازلی
جمعه 24 آبانماه سال 1392 23:36
عشق اما شراب شاهانه است عشق شراب هزار ساله است چندین هزار ساله بر سر هر کوی و برزن نتوان یافت نتوان باده ی ناب بابلی است جرعه جرعه باید انگورش را پدرم آدم از بهشت اورده است بی درد مستیش ابدی است سرخی انارها سرخی خون عشق از اوست هر کس هر کجا مست باش از عشق مگو اما عشق فراموشی است بی خویشی عشق
-
آرزو
سهشنبه 21 آبانماه سال 1392 14:07
کاش مرگ سرد باشد خیلی سرد که حتا دستانم را حس نکنم و نور را از پس چشمان بسته ام
-
عشق
پنجشنبه 16 آبانماه سال 1392 11:02
همیشه از خودم می پرسم آیا عشق رخدادی یکتا در زندگی است؟
-
بی هوا
دوشنبه 13 آبانماه سال 1392 01:12
یه وقتایی هست که بی هوا میشی هوا نگرفته دلت گرفته یه وقتایی این بی هوا شدنا چن سال طول میکشه پیش خودت فک میکنی چه جوری هنوز زنده ای
-
remember
جمعه 10 آبانماه سال 1392 12:13
just remember your writings "طپش" and "آبان 91" it seems you were in love with somebody a guy Pakistani guy and i think you had a trip to Dubai and making ... its not my job to know what you have done but it seems that at those shiny times, i was forgotten and by the sudden you came and were saying...
-
My story of love
پنجشنبه 9 آبانماه سال 1392 22:40
Let’s say I have my own sad love story I love the story which i have and that is sad I am sad cause i had a love story My story of sadness is lovely I love the story which is sad I have a history and i call it love to be sad I call my love story sad My sadness is so called, love I made a love story of sadness I am...
-
memento
پنجشنبه 9 آبانماه سال 1392 10:02
Remember "تشویش نکن مریم جان"
-
تلخی
سهشنبه 7 آبانماه سال 1392 13:54
من تلخ ترم یا تو ای باده هر جایی
-
شرمندگی
سهشنبه 7 آبانماه سال 1392 11:03
چه اندازه احساس شرمندگی می کردم وقتی هر روز ها می شنیدم "تا ابد" و "برای تا همیشه" از "مردن بدون عشق تو" حس می کردم چیزهایی کم دارم زیاد "احساس خوب بد بودن" واقعا احساس خیانتکاری را حس می کردم و تا چه اندازه بی احساسم و نالایق و هر روز درد بی پایان؛ تو چه می فهمی؟ که لابد "...
-
never enough
چهارشنبه 1 آبانماه سال 1392 13:19
twice death in an hour is not enough? nothing costs enough to be alive anymore by your bests or what u had might thought of nothing left or it could be worse? just see
-
مهر بی باران
پنجشنبه 25 مهرماه سال 1392 00:31
باران چرا نمی بارد پرستوها که رفته اند و درختها سالهاست که سبز نیستند من هم که غمگینم باد هم که می آید خشک خورشید هم که دامن بالا کشیده حتا انارها به سیاهی می زنند و گربه ها هم که همه حامله اند لابد کسی کنار پنجره نه نه مهرها پایان گرفته نشانه اش خشکی تاکها و درخت قطع شده روبروی خانه
-
شیشه
سهشنبه 23 مهرماه سال 1392 10:46
شیشه هم اگر بودی تاالان باید ترکم می شدی
-
دوباره
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 08:59
حتا اوشین هم اندازه من از صفر شروع نکرده دوباره از نو
-
blueberry nights
پنجشنبه 18 مهرماه سال 1392 00:23
The last few years, I've been learning not to trust people and I'm glad I've failed. my blueberry nights
-
سرزمین من
جمعه 12 مهرماه سال 1392 12:33
خسته شده ام از سرزمین دروغهای کوچک همیشه باید دروغ بشنوی مدام برای مصلحتهای کوچک از همه ادمها از معشوقه از مادر از پدر از برادر از رییس از راننده از نانوا از همه از خودم که حتا به خودم هم دروغ می گویم مصالحه مدام انقدر که دیگر حتا نمیتوانم به حقیقی بودن فکر کنم چه خیالی باید رفت باید رفت از سرزمین دروغ اما به کجا؟ حتا...
-
نمایش بزرگ
جمعه 12 مهرماه سال 1392 12:28
من از جهان واژه ها پرت شده ام میان جهان تصاویر نمایش رنگهای تندی که در کلمات نمی گنجند بوهای تند حرکات سریع احساساتی که اگر نمایش داده نشوند نیستند واژه ها نه که معنی در خدمت نمایشند تهی حتا تهی از احساس هر چیزی می توان گفت هر چیزی در خدمت نمایش بزرگ دروغ هم اما نمایش باید دیده شود نمایانده شود ریاکاری اما انچه پنهان...
-
خاطرات
چهارشنبه 3 مهرماه سال 1392 11:34
خاطراتی که پاک که نمی شوند که هیچ تکرار می شوند مهر ماه زهر می شود تلخ تلخ دستم به کار هم نمی رود خسته از تهیگی کاش وقتی گفتی من برای خانه ات با توام می فهمیدی بالا می آورم بهتر نمی شوم کاش میشد دروغها را شست کاش میشد فراموش کرد باز به نبودن فکر میکنم
-
گل
چهارشنبه 20 شهریورماه سال 1392 10:52
انگشتانم مداد رنگی می شوند تنت را پر می کنم با "گلهای قلب" سبز و سرخ هزار رنگ گلهای صورتی با نگاهم باز می شوند بسته می شوند هزار هزار گل بر تنت رقص می کنند گلها بر گونه ات سرخ می شوند دستانت هزاران پیچک چشمانت موج دارد هزار موج نه هزار هزار بیدار می شوم دخترک مریم می فروشد پاییز می رسد تنت را یا انگشتانم را...
-
دو سالانه ای برای "تن شدگی جان"
شنبه 16 شهریورماه سال 1392 10:11
هر چقدر هم که تمام ساعتها بچرخند تمام برگهای تقوبم ورق بخورند و چه تکراریست این جمله ها و چه تکراری که هر زمان دردناکتر سخت تر باز زمانم در روز گرم میانه شهریور مانده راستی شرافت چه ارزان شده به قیمت خانه پدری هنوز بالا می آورم هنوز بالا می آورم و حیف بعضی واژه ها شرف و چه راحت می توان هر شب بر شانه تازه ای مرد و فردا...
-
باران
پنجشنبه 17 مردادماه سال 1392 13:26
دلم باران میخاهد خیابانی دراز نیمه شبی خلوت باران تند ببارد نه تند نه کفشهایم را در آورم دلم برای ستاره ها تنگ شود بوی شب بیاید بوی یاس بوی نارنج خلوت باشد شب بارانی و شب دراز باشد و بارانی باد بیاید و نماند من اما تنها نباشم
-
باد
پنجشنبه 3 مردادماه سال 1392 13:53
کاش می فهمیدی دلتنگی یعنی چه کاش سختی هر شب تنهایی هر صبح جای خالی را می فهمیدی آرزوهای من بر باد هرگز دیگران را سرزنش نکنم برای چیزی که نیستند برای چیزی که می خواهم باشند رویاهایم بر باد پشت هر نگاهی هر دری در جستجوی مهربانی بی دریغ دریغ
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 30 تیرماه سال 1392 16:10
I'd told U befor It takes long time to get use to not to see U, for me not like U, Just 40, Remember? which I do not blame U, Just Y? all those lies? and I was going to loos the feelings, but U came from nowhere and just saying hello asking the feeling, How dare U are gal? I hope best for U but be kind and do not...
-
میز
دوشنبه 3 تیرماه سال 1392 02:19
میزی پر از لیوانهای خالی
-
هر روز
یکشنبه 19 خردادماه سال 1392 21:30
-
شب گاوخونی
پنجشنبه 16 خردادماه سال 1392 20:36
سیاه و خاکستری نرم مثل غبار نرم و تاریک شب سان گرم و شرجی چنان گاوخونی- نه دریا دریا نه (بدون تاریخ_