ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 |
یک- فرض بر این است که یادداشت اخیر"تاوان" برای من بوده و نه "عشقهای بیشمار" پس از من، پاسخ نیز به فراخور این فرض است.
دو- یادآوریها گاهی برای به یادآوردن نیست برای نشان دادن رخدادهای نادیده انگاشته شده است، آنهایی گویی که هرگز رخ ندادهاند.
سه- دوستان اینترنتی و تلفنهای شبانه و دوستان هندی و تمام کسانی دیگری که در زمان با من بودن "حق" تو بودند و من حتی نمیتوانستم دوستان دوران دانشگاهم را بیدردسر و بی مرافعه ببینم. حتا باید روایتهای خواستگارهای داشته و نداشته را هم میشنیدم.
سه- تنها چهل روز و دوست اسپانیایی و سگ و جزییاتی که نمیخواهم هم بدانم
پنج- شاهین نویسنده وبلاگ روانی
شش- هتل رایان شارجه - "تشویش نکن مریم جان"- "آبان 91"- "عطش" و تمام روایتهای همزمان.
هفت- وقاحت تمام در فرستادن اس ام اس یکی دیگر از عشقهایت، به گمان اسمش مهدی بود.
هشت- پانزدهم اردیبهشت نودویک، فصلی که پایانیافته است.
نه- شانزده شهریور نود و دریغ از یک معذرتخواهی ساده که هیچ گاه ارزشش را نداشته ام.
ده- اواسط مهرماه و کاستن یک رابطه شبه "عاشقانه" به بیجا و مکان بودن من (در این مورد خاص هنوز فکر میکنم این حرف یکی از دوستانت بوده؛ و از حماقت خودم میخندم.)
یازده - کسی که "چهل روز" را هم نمیخواهد تحمل کند بیهوده و به دروغ از چهل سال میگوید. چرا هر بار از کسی جدا می شوی یاد من می افتی؟ کسی از من احمق تر نیست؟
دوازده- این دیگران دقیقاً کدام "عشقها" هستند که نگران مفهوم "تاوان" هستند؟ تاوان را من می دهم به گمان که در تمام این چهار سال و یک ماه وبیست و دو روز گذشته حالت تهوعی مدام داشته ام.
سیزده- تازگیها آدمها را میبینم و از نگاهها نمیگریزم، به گمان حتا از دختری هم خوشم می آمد، دروغهایت را برای دیگران ببر و اززندگیت "لذت" ببر.
چهارده- این نوشته می توانست تا صدها شماره به خود بگیرد ولی کافیست برای آخرین پاسخ.
پس نوشت1: صفحه نمایش یک آدم "کور" اس ام اس اشتباهی را نشان می دهد. عاشقانه