دیگرانه ها

هر یک دیگرانیم، دیگران تنهای بسیار

دیگرانه ها

هر یک دیگرانیم، دیگران تنهای بسیار

سه گانه من

اول- خانه تو نیمه شب 

پتو را به سختی به دور خود پیچیده ای و از درد عمل به خود پیچیده ای

میپرسی: برای تا همیشه کنارم میمانی؟

جوابی می دهم که دوست نداری بشنوی اما دروغ نیست

نمیدانم

گریه میکنی و نفرین و گریه تا صبح که کنارت می مانم

بعدها معذرت میخاهم که در آن شرایط چنان حرفی زدم


دوم- بعد از ظهر نزدیکیهای هفت تیر 

بعد از کار و ولگردی میپرسی کنارم میمانی

پاسخ همان است که بود

نمیدانم

پرسش بعدی بر سر آنی که تنها مانده چه می آید؟

نمیدانم

این بار اشکی نیست آه اما بسیار و نفرین برایم


سوم- شب هر یک تنها، من رفته ام به تنهایی

پرسشی نیست، پاسخی نیز

"من فکر میکنم تنها به این دلیل اینجا می آمدی که جایی برای ماندن داشته باشی"




من با جستجوی پاسخی برای این پرسش و این که از کجا آمده این تهمت و چرا؟


تو با دیگری اما


درد

درد کشیدن همیشه حس عمیقی از بودن برایم دارد.

همه جا آواز تو در میانه است

دلم گرفته

هزار فرهاد با هزاران تیشه میان جانم افتاده اند

از میان چشمانم هزاران چشمه آب شور می جوشد

تو را می خوانم که نامی نداری

تویی که آواز ناخوانده ای

تویی که نور نادیده ای، درخشان

تو

دخترکی ایستاده در بادی، خندان

بانویی زیر باران، پریشان موی

راوی قصه های من

با چشمانی شرم اگین

دستانی با سرمای دلکش

هزاران ساز میان صدایت پنهان داری

میان چشمانت خنده های پنهان را چگونه نهفته ای

تنم تو را می خواهد نه هر کسی را

نام نداشته ات را چه توقع داری هزاران فرهاد نقش کنند؟

کاش بودی

میان این همه تنهایی و دروغ

دلم گرفته



last christmas

last Christmas i was so stupid that i trust

i gave my every thing

and i recieved nothing except lie and libel

but this year i wont be so

i am not happy

but no one can fool me again like that

with lies

and black brownish beauty eyes

عشق اول- عاشقان بی شمار

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.