دیگرانه ها

هر یک دیگرانیم، دیگران تنهای بسیار

دیگرانه ها

هر یک دیگرانیم، دیگران تنهای بسیار

یادداشت عروسی

رها در باد

مستانه و خندان

بوی شب، بوی خاک خیس باران خورده، بوی شادی

رنگهای جان را دست می کشیم

ماه تابان چسبیده به قاب تنگ آسمان

چشم به پرستوهای هزاران بهار آمده و نیامده

رقص شاعرانه ی مهتاب زیر انگشتان سفید باد

رها

باد پیچان میان گیسوان و انگشتان

میتابمت چو ارغوان

میهمان شاد بزم شادمان صاحبه و ابوالفضل ید