دیگرانه ها

هر یک دیگرانیم، دیگران تنهای بسیار

دیگرانه ها

هر یک دیگرانیم، دیگران تنهای بسیار

خیابان ونک

نگاهم کشیده می شود

روی نگاهی

آن سوی شیشه

آشنایی غریبگی

با تکراری کنجکاوانه تا جسورانه


خیابان ونک لعنتی

وضعیت غیرممکن موجود

میشه تصور کرد شرایط نرمالی وجود داره و این شرایط به حالت بد و بدتری میل کنه و بعد هم با پیشرفت تو پسرفت به وضعیت بدترین برسه اما اینکه از این حالت مدام بدتر بشه از نظر منطقی  چیزی نشدنیه ولی تجربه نشون میده منطق ناقص بشری نیست که باعث رخدادها میشه و اتفاقات هر جوری دلشون بخاد رخ میدن انگار کن که یه ناظر باشعور بیرونی برای به چالش کشیدن منطق نصفه نیمه ما به عمد داره این کارو میکنه


پس نوشت: سهم ما هم لایک کردن خوشیهای دیگرونه

راهرو

راهرویی بلند


هر آنچه خاهی 

آنسوی شیشه ای ضخیم

از دیده هم می گریزد

 بی فرجام هم

بسه دیگه

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

فراموشی و یادها

حکما و فضلا و فلاسفه و دانشمندان و روان شناسان و عاقل و بالغ و زعمای قوم و ملت و صغیر و کبیر جملگی بر آنند که

"یکی از وجوه بارز تمایز انسان و حیوان خاطره و یادآوری است"

پس چه نیکوست یادمان باشد که دیگران چه کرده اند و چه گفته اند ما را و نیکوتر آنکه به یادآوریم خود چه کرده ایم و چه گفته ایم مر دیگران را

تا مر اشتباه مکرر در مکرر ننماییم

فرض مهر بی پایان را هم که کنار نهیم و منطق زدی ضربتی ضربتی نوش کن هم که در نظر آوریم هر ضربتی موافق و هم رده ی ضربت خورده معقول است و مقبول نی دیگری را استخوان بدرانیم در برابر جامه ی چاک خورده مان