دیگرانه ها

هر یک دیگرانیم، دیگران تنهای بسیار

دیگرانه ها

هر یک دیگرانیم، دیگران تنهای بسیار

تجربه ی بچه گربه ای

پنجه های بچه گربه ی تازه متولد شده در ارتفاع یک متری از پای درخت تنومندی گیر کرده بود، بی توان بالا رفتن و یا جرات رها کردن و میوهای خسته و هراس زده ای که به شیون نوزادی نورس میماند و احتمالا مادر گم شده اش را به کمک میخواست.

پشت گردنش را که گرفتم هنوز نمیدانست که باید مقابله کند یا به رها شدن از فشار بی امان جاذبه تن دهد. مقاومتی نکرد. توانی هم نداشت برای مقابله.

بعد از به زمین رسیدن باز شروع کردن به ناله کردن و حتی توانی برای برگشتن و نگاه کردن بهمن را هم نداشت.

مبارز

بعد, هر سختی، قطعا سختی, بزرگتری در راه است

اگر چند روزی هم نیمه آسایشی باشد که دیگر نیست، فریبی بیش نیست

بعد از هر حادثه، حادثه ی بدتری است

و زندگی, ما مگر چیست؟

و دیگران, بسیاری که برای لذت بردن آمده اند

و

من مبارزی میشوم

خواهم شد

آخرین مبارز, تنها