دیگرانه ها

هر یک دیگرانیم، دیگران تنهای بسیار

دیگرانه ها

هر یک دیگرانیم، دیگران تنهای بسیار

عجب عجب عجب

If you love someone very much, you should let him loose…if he came back to you then he is yours forever and if he never came back, then he wasn’t yours from the begining to love
(نقل قول مستقیم)
and in the middle of time to be not alone go and make  another friendship and write something like this in facebook
(عجب روزگاری شده فک کنم جای ضمایر هی و شی عوض شدن تو انگلیسی
والا)


رکورد

یادم باشد پنج شنبه روزی تمام رکوردهایم را شکستم

فهمیدم که چرا به ندرت پرستو میتوان در شهرمان دید



دیوانگی

دلم برای خودم تنگ شده

که مغرور باشم و دیوانه

شاید رهایی تو باز عاشقم شود

پاک کن

کاش دستانم پاک کن بودند تا اول قلبم را پاک کنم بعد چشمانم را و بعد راه بیفتم تا دنیایم را پاک کنم و بعد که همه جا را خوب پاک کردم بنشینم پاهایم را پا کنم بعد دست چپم را

با دست راستم اما چه کنم؟

حتا نمیتوانم خودم را پاک کنم

تازه مگر چه میشود

و برای چه؟

در انتظار معجزه خودم  مینشینم با اینکه میدانم که حتا اگر دستانم هم پاک کن بودند باز هم نمیتوانستم خودم را پاک کنم پس چرا از گناه میترسم؟ میترسیم؟


عنوان فرعی: معجزه ایمان

دلتنگی

دلتنگم


کجایی بهار؟

دلم بهار میخاهد

که بیدار که شدم تو  هنوز خاب باشی در آغوشم

و گنجشکها و آفتاب و خنکی هوا از بازی لای پنجره هجوم بیاورند

و دست روی خطوط صورتت بکشم

تا تو تن بزنی از بیدار شدن و من از حرکت کردن

که بهار باشد