دیگرانه ها

هر یک دیگرانیم، دیگران تنهای بسیار

دیگرانه ها

هر یک دیگرانیم، دیگران تنهای بسیار

تشویش

((تشویش نکن مریم جان))

جمله ای قشنگ زیبا ساده آهنگین

تشویش نکن واقعن هم

من هم اگر جای تو بودم او را انتخاب می کردم

باور کن

هر کس دیگری هم بود همین کار را می کرد


اما نه آن مریمی که من می شناختم

نه آن مریمی که تو تعریف کرده بودی

نه آن مریمی که تو از خودت برای من و خودت ساخته بودی

تشویش نکن

تو آن مریم نیستی

نبوده ای

شبها هم آسوده و عاشقانه بخواب

هیچ چیز در دنیا بهتر از داشتن وجدان آسوده نیست

پیامبر

من باورهایم را گم کرده ام

نه که مقصرش تو باشی نه

سالها حتا پیش از تو یا حتا قرنها

اما تو پیامبر دروغگویی بودی که امیدهای باقیمانده را هم بردی

هرچند

امیدی هم نبود

کاش اما فراموشکاری را یاد میدادی

عاشق بودن را که نتوانستم


رایان

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

ماندن بر لبه

این روزها از همیشه بدترم

یعنی از مرز بودن می گذرم؟


اندیشه هایم درد می کنند

ورم کرده اند


تا کی می توان این پوچی را ایستاد

عذرخواهی دوباره

متاسفم برای همه دفعاتی که تنها گذاشتمت

واقعا متاسفم

تهیگی دوباره در برابر آینه

چشمان تهی در آینه

باز ترس از ایستادن در برابر خودم

سه سال و نیم

بیهوده؟

به هیچ کس نباید اعتماد کرد

به هیچ حرفی نباید اعتماد کرد

باورهایی که نداشته ام را گم کرده ام


زمان زیادی برای آموختن این درس ساده


اما هنوز هم نمی فهمم چرا کسی باید دروغ بگوید؟

وقتی هنوز راست گفتن ساده ترین است


معلق میان هیچ

میان پوچی سرسام آور

تاریکی بی احساس

مگر مرگ چیست؟

ما زناکاران

نوشته های قبلتو خوندم

از فروردین 90 تا شهریور 90 که جدا شدیم حتا یه حرف خوبم به من نزدی

نزدیک شش ماه زناکاری

مجبور نبودی

تنها امتحان و دوست جونات برات مهم بودن

بعدشم من آدم بده قصه

کاشکی همون بعد از عید تمومش می کردیم

می کردم

همیشه رو دربایستی داشتی

انقد که آخرش برگشتی توهین کردی تا میتونستی که من برم خوب میگفتی نمیخامت و تموم لازم نبود انقد کشش بدی

حال یه چند ماه پول نداشتیم برا خوش گذروندن رفتارت عوض شد

حالا پول داری پایشم داری خوش بگذرون

قضاوت: روز داوری

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

در ستایش عشق تند و آتشین

با من که بودی یا خواب بودی همیشه  یا خسته بودی مدام

یادت می آید

حالا که  عاشق شده ای و زلف یار در خواب شانه میزنی

و کتاب می خوانی

از بیداریهای خودم  چیزی نمی گویم ولی لااقل برای این یکی (الان دقیقا نمی دانم چندمین عشق پاک آسمانی مریم مجدلیه  طی یکسال گذشته است) دکتری چیزی میرفتی تا بتواند از بوی عشقت بخوابد هر چند دیگر بوی ادویه کار خودش را می کند لابد.

ضمنا مواظب باش طلای مذاب که می شوی چون آتشفشان به جوش نیایی و نزنی طرفو پودرش کنی یهو دیدی طرف خشن بود زد آتشفشانو ترکوندش همه که مثل من نیستن هر خری هر چی گف به روی سگشونم نیارن 

کاش در تهران سنگ ببارد به جای باران

به جای نسیم طوفان

این ((با تو)) و ((با تو فقط با تو)) هم تیکه کلام قشنگیه نگهش دار رو همه جواب میده

رو من ساده که خوب جواب میداد رو بعدیام تست کن جوابشو تکست کن

حال یه سوالی؟

تو به منی که بغل دستت بودم اطمینان نداشتی قد ده دقیقه دیر رسیدن به یه آدمی که لابد آنسوی مرزهاست (چه عاشقانه) چجوری اعتماد داری میکنی؟ خوش به حال مردم شانس دارن والا میگن عشق کور میکنه راس میگن لابد اندفعه عاشق شدی 

ضمنن وبلاگ منم از تو لیست وبلاگات در آر یهو دیدی طرفت فارسی بلد بود

یه سوال دیگه چجوری میشه این جوری را به را عاشق شد؟


((تشویش نکن مریم جان)) من هم خوبم


پس نوشت

1- مدونا نام دیگر مریم مقدس است، تو گفتی مدونای خواننده گفته است دوست دارد با تمام مردان دنیا بعععععععععععععععللللللللللللللللله؛ حالا می بینم که با مدونا مسابقه گذاشته ای. خسته نباشی

2- چه چیزی تو را مجبور می کرد بگویی دوستم داری؟ ترس از تنهایی؟ مجبور نبودی!! دیگر چه چیزی را می توانم باور کنم؟

3- چرا هر که از عشق حرف می زند بی وفاتر است؟ از راستگویی دروغگوتر؟

4- آدم یه دفعه پیش کسی خوابید که بهش عشق نمی گن

5- موقع فلفل خوردن به فکر دفعشم باش

کاش باران ببارد

دلم باران می خاهد

تا پاک شوم

از آنچه ها که توام گفتی

حتا از اینگونه بودن که بیشتر به نبودن می ماند

دلم شادی کودکانه بودن می خواهد

رها بودن

می خواهم عاشق شوم

مهربانی نگاه معشوق می خواهم


می ترسم اما حتا باران هم دیگر پاکم نکند

کاش باران عاشقی ببارد بر این شهر