ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 |
باگوشه چادر سیاهش عرق از پیشونیش رو پاک کرد. چشماش برق می زد و خودش نفس نفس .چاق نبود ولی نسبت به سنش سنگین بود، سبیلای روی صورتش تو ذوق می زد. لبه صندلی مادرش رو گرفته بود و به صندلی جلوییش کمی لم داده بود. صداشون تو صدای ماشین گم بود. به نظر ماذرش غرغر می کرد و دختره جوایشو می داد. به نظر شاد بود. شاد شاد.