دیگرانه ها

هر یک دیگرانیم، دیگران تنهای بسیار

دیگرانه ها

هر یک دیگرانیم، دیگران تنهای بسیار

چشمان مه گرفته

آدمیزاده ایم

آنچه می خواهیم می بینیم

آنچه می خواهیم می شنویم

آنچه می خواهیم می اندیشیم

وآنچنان که  می خواهیم قضاوت می کنیم

و این بار سنگین همواره بر گردن خدای خود ساخته انداخته می شود

چشمان بسته را خدایی هم اگر باشد نمی تواند باز کند

بیهوده می اندیشیم که می توان هر کاری کرد

هر چیزی را تغییر داد

در حالی که گذشته را نمی توان

و هر چه که در گذشته انجام گرفته یک بار و برای تا همیشه پایان گرفته اما

اما

باید پذیرفت مسئولیت گذشته را

و تاوان داد

و داد ستم رفته را از دیگران نستاند

آدمیزاده ایم

-------------------------------------------------------------------------------

کاش قبلتر می دانستم

-------------------------------------------------------------------------------

"دلیلی نبود اما حس میکردم که ..."

چرا باور نمیکنم چنین حرفی را تو زده باشی؟

حتا به یک غریبه چنین حرفی نمی توان زد

می شود؟

------------------------------------------------------------------------------

تنها و تنها یک شرط بود

دروغ هرگز

یادم هست

یادم بماند شرط دومی هم باید میبود

تهمت هرگز

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد