دیگرانه ها

هر یک دیگرانیم، دیگران تنهای بسیار

دیگرانه ها

هر یک دیگرانیم، دیگران تنهای بسیار

هفته ی کازو ایشی گورو

روحمان را به چه فروخته ایم؟


گدایی که به بچه گربه ای شیر می دهد


"Baby, never let me go."


آرام و آسوده چشمانمان را می بندیم 

می بندم

از کنار پسر که می گذرم احوالپرسی می کنیم

ارتفاع زده م شود و روی زمین می افتد

می گذرم


همه دیگرانند

دستانم یخ کرده اند

بهانه ای نو


بعضی وقتها باید چشها رابست و به آینده رفت

کاویدن گذشته شاید رنجی حتا بیشتر باشد

"وقتی یتیم بودیم"


حتا یتیم به دنیا می آییم

کاش دستان مراقبی بود

یا چشمی که می دید

یا گوشی که می شنید

قضاوتی نبود

دیگری نبود

دیگر نبود



بالا می آورم

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد