ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 |
دریا خود را بر ساحل خاطراتم می کوبد
نفت کشی از دور در گوشم سوت میکشد
خط باریکی از نسیم خنک
از هرم گرما که می گزرد
بروی پوست عرق کرده ام کشیده میشود
چشم که می بندم
سوسکهای آسایشگاه فاز 1516 روی تنم رژه می روند
چشمانم را باز می کنم
فلرهای زرد و دودی
انگار که نزدیک
نه انقدر که بوی گوگرد خفه ام کند
هر چه شب تر
خفه تر
مثل هر شب
نه خنده ای بر لب
برای دریا
دریایی که دیگر آن دریا نیست